پارت ۲۰...

عشق ممنوعه...
کوک : وقتی کمکش کردم بلند بشه یه دستبند تو دستش بود که افتاد و منم برش داشتم ولی تا خواستم بدم شوگا اومد.
الان که نگاه میکنم خیلی آشناست .
تهیونگ : کوک! اون چیه؟
کوک : این؟ دستبند
تهیونگ : دست تو چیکار می‌کنه ؟
کوک: ینی چی؟
تهیونگ : من اونو داده بودم به جیمین !
کوک : چی ؟ جیمین ؟
پس این تو دست اون پسره چیکار میکرد؟
تهیونگ : از کجا اوردیش؟
کوک : خب ... تو اتاقم بود ! شاید جیمین قبل رفتم جا گذاشتتش و من تازه پیداش کردم .
تهیونگ : اوهوم.
کوک : ینی ممکنه اون جیمین باشه؟
رسیدیم خونه ، تهیونگ رفت و خوابید منم رفتم تو لپتاب و عکسهایی که با جیمین داشتیم رو نگاه کردم و همین دستبند رو تو دستش دیدم .
جیمین : اونجا که خوردم زمین دستم زخم شد ، چی؟ دستبندم کو؟ نگو که گمش کردم ! تنها چیزی بود که از تهکوک داشتم !
وقتی برگشتیم شرکت همه جا رو میگردم و پیداش میکنم.
چهار روز بعد شنبه :
تهیونگ : کوک این چند روز خیلی تو فکری چیزی شده ؟
کوک: نه بابا چیزی نشده.
شوگا : بیا دیگه .
جیمین : اومدم .
رسیدیم شرکت ..
شوگا : چرا نمیای تو؟
جیمین : خب میشه چند لحظه پایین بمونم؟
شوگا : برا چی؟
جیمین : اون روز دم در خوردم زمین و یه چیزی گم کردم می‌خوام دنبال اون بگردم ، لطفاااا‌
شوگا : باشه زودی میای بالا وگرنه خودت می‌دونی.
چند تا محافظ گذاشتم که فرار نکنه و رفتم بالا .
جیمین : خدا رو شکر اجازه داد ولی چند تا نره غول گذاشت پیشم که در نرم !
آیش چرا هرجا رو میگردم چیزی نیست! دم در شرکت ، کنار شرکت ، داخل پارکینگ و داخل سالن رو گشتم نبود ! بارون گرفته بود خسته شدم تا پیداش نکنم نمیرم بالا همونجا نشستم دم در که بارون خیسِ ابم کرد ، سرم پایین بود دیدم یکی وایساده جلوم .‌
کوک : دنبال این میگردی؟
جیمین : اره مرسییی!
سرمو بلند کردم که شوکه شدم ، ماسک نداشتم دستمو گرفتم جلو صورتم و سرمو گرفتم پایین ، خب ممنونم .
کوک: چرا صورتتو میگیری؟
جیمین : همینجوری ، فعلا .
خواستم برم که از دستم گرفت و منو کشید تو بغلش .
جیمین : چیکار میکنید؟
کوک : تکون نخوره بعد از دو سال دیدمت نمی‌خوای بگی که دیگه دوستمون نداری که؟
جیمین : چی م.میگی؟
کوک: نمی‌خواد خودتو بزنی به اون راه هرجوری باشی میشناسمت .
جیمین : هولش دادم عقب ولی تکون نخورد که یهو یکی از موهام منو کشید عقب و یه مشت زد تو صورت جونکوک که باعث شد از لبش خون بیاد.
برگشتم دیدم ....

کامنت فراموش نشه .
تعداد لایک زیاد باشه دو پارت دیگه میزارم
دیدگاه ها (۱۲)

پارت ۲۱...

پارت ۲۲...

ادامه پارت ۱۹...

پارت ۱۹...

مافیای من پارت ۱۹ویو کوک دیشب همش تقصیر جیمین بود خیلی شب بد...

{مافیای من}{پارت ۱۰}باشه عشقم بخواب کوک ویو همین طور مونده ب...

{مافیای من}{پارت ۶}ویو تهیونگ # بعد کلی حرف زدن با یونگی بلن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط